جدول جو
جدول جو

معنی فرشته وار - جستجوی لغت در جدول جو

فرشته وار
ملائكيٌّ
تصویری از فرشته وار
تصویر فرشته وار
دیکشنری فارسی به عربی
فرشته وار
Angelic
تصویری از فرشته وار
تصویر فرشته وار
دیکشنری فارسی به انگلیسی
فرشته وار
angélique
تصویری از فرشته وار
تصویر فرشته وار
دیکشنری فارسی به فرانسوی
فرشته وار
দেবদূতীয়
تصویری از فرشته وار
تصویر فرشته وار
دیکشنری فارسی به بنگالی
فرشته وار
فرشتہ نما
تصویری از فرشته وار
تصویر فرشته وار
دیکشنری فارسی به اردو
فرشته وار
malaika
تصویری از فرشته وار
تصویر فرشته وار
دیکشنری فارسی به سواحیلی
فرشته وار
ทูตสวรรค์
تصویری از فرشته وار
تصویر فرشته وار
دیکشنری فارسی به تایلندی
فرشته وار
engelachtig
تصویری از فرشته وار
تصویر فرشته وار
دیکشنری فارسی به هلندی
فرشته وار
ангельский
تصویری از فرشته وار
تصویر فرشته وار
دیکشنری فارسی به روسی
فرشته وار
engelhaft
تصویری از فرشته وار
تصویر فرشته وار
دیکشنری فارسی به آلمانی
فرشته وار
anielski
تصویری از فرشته وار
تصویر فرشته وار
دیکشنری فارسی به لهستانی
فرشته وار
ангельський
تصویری از فرشته وار
تصویر فرشته وار
دیکشنری فارسی به اوکراینی
فرشته وار
angelical
تصویری از فرشته وار
تصویر فرشته وار
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
فرشته وار
angelico
تصویری از فرشته وار
تصویر فرشته وار
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
فرشته وار
दैवी
تصویری از فرشته وار
تصویر فرشته وار
دیکشنری فارسی به هندی
فرشته وار
angelical
تصویری از فرشته وار
تصویر فرشته وار
دیکشنری فارسی به پرتغالی
فرشته وار
malaikat
تصویری از فرشته وار
تصویر فرشته وار
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
فرشته وار
천사의
تصویری از فرشته وار
تصویر فرشته وار
دیکشنری فارسی به کره ای
فرشته وار
מלאך
تصویری از فرشته وار
تصویر فرشته وار
دیکشنری فارسی به عبری
فرشته وار
天使般的
تصویری از فرشته وار
تصویر فرشته وار
دیکشنری فارسی به چینی
فرشته وار
天使のような
تصویری از فرشته وار
تصویر فرشته وار
دیکشنری فارسی به ژاپنی
فرشته وار
meleksi
تصویری از فرشته وار
تصویر فرشته وار
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رِ تَ / تِ)
مانند رشته و به اندازۀ رشته. (ناظم الاطباء). به اندازۀ یک رشته. (آنندراج) :
تاب خوردم رشته وار اندرکف خیاط صنع
بس گره بر خیط خودبینی و خودرایی زدم.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(فْرا / فَ تَ)
حکمران یا پادشاه دست نشانده در زمان سلوکیها و پارتی ها. (از ایران باستان ج 2 ص 1595)
لغت نامه دهخدا
(فِ رِ تَ / تِ یِ رَ)
ملک مقرب خدا:
همیشه من ز خدا دولت وصال تو خواهم
بود که وقت دعا بگذرد فرشتۀ یارب.
کمال خجندی
لغت نامه دهخدا
(فُ شُ)
دهی است از دهستان جویم بخش جویم شهرستان لار، واقع در سه هزارگزی جنوب باختر جویم. ناحیه ای است جلگه ای، گرمسیر و دارای 184 تن سکنه است. از قنات و چاه مشروب میشود. محصولاتش غلات، پنبه و خرما است. اهالی به کشاورزی و قالی بافی گذران میکنند. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(گُ دَ / دِ)
متعلق و منسوب و دارای خویشی و قرابت و علاقه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از به طور فرشته وار
تصویر به طور فرشته وار
Angelically
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به طور فرشته وار
تصویر به طور فرشته وار
ангельски
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از به طور فرشته وار
تصویر به طور فرشته وار
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از به طور فرشته وار
تصویر به طور فرشته وار
ангельськи
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از به طور فرشته وار
تصویر به طور فرشته وار
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از به طور فرشته وار
تصویر به طور فرشته وار
de maneira angelical
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از به طور فرشته وار
تصویر به طور فرشته وار
in modo angelico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی